- پیامدها
1ـ سیمای نامطلوب :
عمده ترین نماد جهانی حاشیه نشینی سیمای نامطلوب آن است که احساس و وجدان و دیدگان آدمی را می آزارد ، ساختمانها تخریب شده و فرسوده شده نشان می دهد. گذرگاه ها ومعابر پرپیچوخم و کم عرض بوده و معمولا راه دسترسی خودروهای امداد اعم از آتشنشانی، اورژانس و پلیس در مواقع بروز حوادث و خطرات وجود ندارد .
2ـ پایین بودن سطح بهداشت عمومی و سلامتی :
حاشیه نشین ها فاقد بهداشت عمومی و خصوصی در حد واندازه استانداردهای جهانی و حتی ملی هستند و اقدام علیه بهداشت عمومی و محیط زیست در چنین مناطقی شایع است . انباشت زباله ها و عدم جمع آوری آنها، جریان فاضلاب منازل در کوچه ها و عدم دفع بهداشتی آن، آلودگی های صوتی و آلودگی هوا و غیره در این محلات مشهود است .
3ـ فقدان شغل رسمی و در آمد کافی :
اکثر خانواده های حاشیه نشینی شغل رسمی برای تامین معاش خود ندارند و چون این افراد عموما فاقد مهارت وتخصص و سرمایه گذاری می باشند به مشاغل کاذب و بعضا مجرمانه مثل دست فروشی ، کوپن فروشی ، تکدی گری ، زباله دزدی ، خرید وفروش مواد مخدر و مشروبات الکلی روی می آورند . بر حسب آمارهای موجود حدود 20 در صد افراد این مناطق ?اقد شغل می باشند .
4ـ وجود خرده فرهنگ های خاص مناطق کوچک :
در مناطق حاشیه نشین خرده فرهنگهای خاص مناطق کوچک هر یک از خانوارها که قبلا ساکن آن بودند مشاهده می شود . و اجتماعاتی communities در دل جامعه society رخ عیان می کند.این فرهنگها بسیار دیر جذب فرهنگ های شهری می شوند و این امر و نیز فقر فرهنگی افراد امکان نفوذ از نظر فرهنگی و اجتماعی را در انها برای اجرای برنامه های مختلف اجتماعی ، چون بهداشت و تنظیم خانواده و غیره مشکل می کند . خصایص کنش روستایی که سنخیتی با زیست شهر ندارد، به شاکله عقیدتی زیست شهری مبدل میشود.
5ـ تراکم جمعیت :
ترکیب سنی جمعیت در این مناطق نشان می دهد که علی رغم جوان بودن بیشتر رؤسای خانواده ها بعد خانواده وسیع است. متوسط تعداد جمعیت هر خانوار حدود 5/4 در صد میباشد که با در نظر گرفتن مساحت کم منازل موجود در مناطق حاشیه نشینی به تراکم بیش از حد جمعیت در این مناطق پی خواهیم برد .
6ـ فقدان یا کم بودن امکانات آموزشی و رفاهی و پایین بودن سطح سواد و تحصیلات :
در حاشیه شهرهای ایران، آموزش و پرورش به بدویترین شکل ممکن رواج دارد، به این معنا که عدم تخصیص بودجه متناسب برای امر آموزش و پرورش این نقاط جدای از آنکه باعث کم سواد شدن حاشیه نشینان شده است، موجب گردیده که تا فرآیند جامعه پذیری socialization، درمیان کودکان و نوجوانان حاشیهنشین فرآیندی ناقص و عقیم باشد نقصانی که در رشد بالای انحرافات اجتماعی نمود می یابد.
به صورت خلاصه به لحاظ پایین بودن سطح آگاهی و مشکلات معیشتی و فقدان امکانات آموزشی و غیره نرخ با سوادی بسیار پایین است. حدود 5/2 در صد افراد این مناطق میزان تحصیلات خود را در سطح دیپلم و فوق دیپلم بیان کرده اند.و افت تحصیلی و آموزشی شدیدی در این مناطق دیده می شود . نمونه فقدان امکانات آموزشی طرح تعطیلی بعضی مدارس حاشیه تهران و یک روز در میان تشکیل شدن کلاس ها برای دانش اموزان بود که در رسانه ها مطرح شد.
7ـ اعتیاد : از عوامل گرایش به اعتیاد ، فقر ، بیکاری ، فقدان برنامه صحیح جهت پر کردن اوقات فراغت ، نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی و در دسترس بودن مواد مخدر را می توان نام برد معمولا در مناطق حاشیه نشین بسیاری از این عوامل قابل رؤیت است و بدان جهت اعتیاد به مواد مخدر در بین جوانان این مناطق و همچنین خرید و فروش مواد افیونی روز به روز افزایش مییابد.
8 ـ منبع و مرکز انحرافات و کجرویهای اجتماعی : مارشال کلینارد می گوید : حاشیه نشینی مساله و عارضه ای شهری است و منشاء عمده بزهکاری و جرم می باشد.
آسیبهای اجتماعی، سهم بالایی از وقوع جرم و جرائم در کشور به حاشیه نشینان اختصاصی یافته است، به دلیل عدم تطابق هنجاری و نائل نشدن به یک شناخت اجتماعی social cognation حاشیه نشنیان و همچنین سطح نازل معیشت اقتصادی این طبقه اجتماعی، social class یک نوع انحرافات نهادینه شده در کنش آنها به چشم میخورد، قاچاق مواد مخدر وجنایتهای مبتنی بر هیچ انگاری ارزشهای اجتماعی از موارد قابل ذکر هستند.
فقر و ناتوانی یا عدم تمایل بازار رسمی اقتصاد شهر ، به جذب حاشیه نشینان ، آنان را به بازار فعالیتهای غیر رسمی می کشاند . بازاری که بخشی از محصولات آن در زمره امور ممنوع و بزهکارانه مثل مواد مخدر ، دزدی ، فحشاء هستند . کمبود یا فقدان مراکز تامین خدمات امنیتی و انظباتی مانند پاسگاه ها و کلانتری ها در این مناطق آنها را بدل به مراکز امن و خالی از نظر برای افراد و گروههایی کرده است که به شیوه های بزهکارانه ارتزاق می نمایند .
9- آشوب های اجتماعی: حاشیه نشینی جایگاهی در امنیت ملی نیز دارد بخصوص در جهانی که قسمت اعظم سرکردگان آن حامی ما نیستند و ما برای آنها وصله ناجور محسوب می شویم. افراد سنین جوان با توجه به احساس محرومیت نسبی و عدم توانایی ارضای نیازهای خود به صورت بالقوه به ناراضی هایی تبدیل می شوند که ممکن است با وقوع هر حادثه ای یا با سازماندهی شدن به وسیله اراذل و اوباش و یا در قالب مب ها به برهم زدن امنیت عمومی و اخلال دست بزنند. نمونه شورش 1370 مشهد که از مناطق حاشیه نشین آن رقم خورده بود از این گونه است. این مسئله محدود به ایران نیست و حتی شورش های فرانسه در سال 2005 و 2007 نیز به نوعی متاثر از این مسئله بود. به ویژه وقتی موب ها از یک قومیت خاص یا یک مذهب خاص باشند. بعضی از تحلیل گران حاضر در فرانسه به صورت نمونه احساس هویت دینی و آژارتاید مذهبی در فرانسه را از عوامل دامن زده شدن به احساس محرومیت نسبی و به تبع آن نارضایتی در فرانسه می نامند.
کلیشی سن بوا، سن سن دو نی، ایولین و سایر محلات شورشی خیلی دور از پاریس قرار ندارند. آن ها گتوهای پاریس هستند و جزیی از پاریس بزرگند ، آنها ,جهان سوم, در قلب جهان اول هستند. کلیشی سن بوا محل شروع شورش یکی از فقیرترین شهرک های حومه پاریس است. 80 در صد ساکنان آن مستاجران ساختمان های بتونی بلندی هستند که 50 سال است تعمیر نشده است. نیمی از جمعیت آن زیر 25 سال سن دارند و بیکاری جمعیت در این جا بیش از 20 برابر سراسر کشور است. 10 درصد رقم بیکاری در کل فرانسه و بین 18 تا 25 درصد در این محله . 30 محله دیگری که شورش به آن ها سرایت کرده وضع بهتری ندارند. وقتی ارقام بیکاری بر اساس تقسیم بندی اجتماعی و جغرافیایی مقایسه شود، واقعیت تلخ خود را بیشتر به نمایش می گذارد. به نوشته بی بی سی رقم بیکاری کسانی که مدرک دانشگاهی دارند در کل فرانسه 5 در صد است، اما آن ها که تبار آفریقایی دارند 26.5 در صد بی کاری دارند. رقم بیکاران در برخی محلات را 50 درصد ذکر کرده اند که تمرکز فوق العاده بیکاران در یک محل را نشان می دهد. این وضعیت رغبت بسیاری از دانش آموزان را برای ادامه تحصیل از بین می برد و رقم بالایی از شاگردان بدون این که مدرک پایان تحصیل بگیرند مدرسه را ترک می کنند.
بعلاوه بسیاری از کسانی که جزو بیکاران به شمار نمی آیند، کاری که برای بدست آوردن روزی انجام میدهند با حداقل انتظارات برحقشان متناسب نیست.
یک سازمان ضد نژاد پرستی گزارش داده است که بعضی شرکت ها تنها کسانی را برای بازار یابی استخدام می کنند که تا چند نسل فرانسوی الاصل باشند و علت را ضرورت آشنایی به فرهنگ فرانسوی ذکر می کنند. این در حالی است که طبق قانون تبعیض نژادی ممنوع است. البته در عمل می توان تبعیض نژادی را اعمال کرد بدون این که قانون را مخدوش نمود.
فقر و نژاد پرستی در گتوهای اروپا در هم آمیخته اند. علت عدم ادغام اروپایی مهاجر تبار، سیاست های نولیبرالی و فقر زاست.آن ها خارجی میمانند،حتی بعد از چند نسل، چون فقیر میشوند. به عبارت روشن تر چون سیاست های فقر زای نولیبرالی از تبعیض نژادی تغذیه می کند، آن ها را خارجی نگه می دارد . ایجاد شهروندان درجه یک و دو محصول این سیاست هاست و مهاجران بهترین طعمه آن و کثیر ترین جزء فقیران.
یک خبرنگار در گزارش خود در مورد شورش پاریس نوشته است یکی ازجوانان ساکن یک محله شورشی به او گفت شعار های ما شعارهای انقلاب کبیر فرانسه است آزادی، برابری و برادری...
10- - پیامدهای اجتماعی: هویت قومی، پایبندی به سنت ها، فقدان تخصص، بی سوادی و کم سوادی، درآمد پایین و به خصوص فرهنگ مستقل حاشیه نشینی، منشا و محل تجمع کودکان فراری، کودکان خیابانی و کارتن خوابها، گروه گرایی و قوم گرایی شدید و همکاری با هم در فرا از قانون و عدم همکاری با مامورین انتظامی و مامورین دولت
11- پیامدهای فرهنگی:فرهنگ قانون گریزی، ضعف در تعلق به هویت شهری، واگرایی شدید نسبت به قوانین شهری، انزواطلبی، احساس غریبه بودن و بیگانگی، اختلال در هویت (این پدیده را برای اولین بار در جهان غرب روبروت ا.سی.پارکآمریکایی از سردمداران جامعه شناسی شیکاگو، شاگرد جرج زیمل و نیز ایورت استونگویست، شاگرد پارک تحت عنوان مهارجت انسانی و منازل حاشیه نشین مورد مطالعه قرار دادند.از نظر آنها، انسان حاشیه نشین شخصیتی است که از حاصل برخورد یا پیوند دو نظام فرهنگی متفاوت و احیاناً متخاصم ظهور می یابد. بنظر آنها او آشنای بیگانه ای است که نسبت به دو نظام فرهنگی احساس بستگی و تعلق دارد ولی در عین حال خود را نسبت به هیچکدام کاملاً متعلق و متمایل نمی داند.( مثنوی، عطاءالله)
12- مسکن غیر قابل اطمینان در قبال حوادث طبیعی: بسیاری از افراد در این مناطق، خانه سازی بر اساس اصول استاندارد ندارند و لذا اکثر این خانه ها در قبال حوادث طبیعی مانند زلزله و توفان هیچ مصونیتی ایجاد نمی کنند. شهرک های این مناطق با مواد و مصالح کم دوام و برخی جاها زاغه نشینی است. همچنین ساخت وساز درابعاد کوچک و غیراستاندارد.
13- پیامدهای روانشناختی: پریشانی، بی هویتی (نداشتن هویت میتواند به نوعی افراد را نسبت به پیرامون خود بیتوجه کندوبرای کسب آن و دست یابی به یک پایگاه اجتماعی که از طریق آن خود را به اجتماع شهر نشینی نزدیک کند دست به هر کاری که آنان را از نظر مالی تامین کند، میزنند.)(غلامرضا شهریاری)
14- پیامدهابرای مدیریت شهری: درجه بالای ریسک بیثباتی محیط کسب و کار برای مدیران، تحمیل هزینه های پیش بینی نشده و سنگین برمدیریت شهری، تحمیل تغییرات ناخواسته در برنامه ریزی های کلان
17- توسعه آثار منفی زیست محیطی و عقب ماندن از توسعه پایدار
18- بلااستفاده ماندن بخشی از سرمایه گذاری های ناشی از ساخت و ساز به دلیل عدم وجود امکانات و تاسیسات زیربنایی
19- افزایش روند جذب در حاشیه های شهری علیرغم وجود معضلات انباشته قبلی(مهدی دهقان)
20- ضرورت ترجیح نظام توزیع متعادل بر رونق اقتصادی
21- انجام رشد اقتصادی به موازات توزیع غیر متمرکز آن (سید سعید زاهد)
6- نظریات و تئوری های جرم شناسی و فساد در خصوص تاثیر محیط بر ارتکاب جرایم
در سال 1876 میلادی کتاب مشهور سزار لمبروزو پزشک معروف ایتالیایی تحت عنوان « انسان جنایتکار» منتشر شد . لمبروز در این کتاب تیپ مجرمانه ای ترسیم نمود و اوصاف و خصوصیات غیرعادی که در بزهکاران بود را دسته بندی کرد . ایشان عقیده به مجرم مادرزادی یا بزهکاری بالفطره داشت و این افراد به وسیله نشانه هایی قابل شناسایی بودند . در این نظریه تاثیر عوامل خارجی ، محلی از اعراب نداشت و مدنظر واقع نگردیده بود. از همان دوران، این نظریه مورد اعتراض و انتقاد جامعه شناسان و جرم شناسان واقع شد و حتی خود لمبروز از چاپ سوم کتاب خویش نسبت به تعدیل نظریات خود اقدام کرد و اظهار داشت که حدود 35 درصد مجرمین دارای این اوصاف فیزیکی می باشند. و بر اثر این انتقادات بود که نظرها معطوف تاثیر محیط در وقوع جرایم شد و مکاتب و تئوریهای متعددی در این خصوص ابراز گردید که به برخی از آنها مختصرا اشاره می شود :
1 - تئوری دورکیم :
دورکیم ، علت همه رفتارهای غیرعادی را در محیط اجتماعی جستجو می کند و در نهایت عقیده دارد که جرم یک پدیده طبیعی و اجتماعی است و بین جرم و فرهنگ محل وقوع جرم ارتباط وجود دارد.
دورکیم با اظهار نظرات خویش راه را برای بررسی محیط های متفاوت که در آن مجرمین و غیرمجرمین زندگی می کنند هموار کرد و تحقیقات گسترده ای توسط جامعه شناسان و جرم شناسان در خصوص تاثیر محیط بر وقوع جرایم صورت پذیرفت .
2 - مکتب محیط اجتماعی و فرهنگی :
لاکاسانی و مانووریه منشاء تبهکاری را در تاثیرات فرهنگی و اجتماعی یافته اند . طبق نظریه مکتبی که لاکاسانی پایه گذار آن است مجرم یک بیچاره نظام اجتماعی است و نقص سازمان اجتماعی او را جنایتکار کرده است . به عقیده ایشان بزهکار یک میکرب اجتماعی است و هر میکرب در محیط خاصی نشو و نمو می نماید و وجود شرایط مساعد در محیط ، موجب رشد و ظهور تبهکاری می گردد . لاکاسانی می گوید « هرجامعه ای دارای تبهکاران مخصوص به خود است و تبهکاران مولود اجتماع خود هستند و اگر محیط اجتماعی آمادگی برای پروردن مجرم نداشته باشد فعالیت و رشد آنها عقیم می ماند »
3 - تئوری ادوین ساترلند :
ادوین ساترلند عقیده دارد اگر فردی در محیط مجاور خود در معرض عوامل جرم زا قرار گیرد تا غیر جرم زا ، شانس و احتمال قانون شکنیاش افزایش می یابد به علاوه ساترلند اظهار می نماید که اشخاص در معرض عوامل جرمزا واقع می شوند که برای سهیم بودن در همان فرهنگ ، علایق و عقایدی داشته باشند و در آن اشکال معینی از رفتار ضد اجتماعی و جنایی ممکن است مورد اغماض واقع شده و مردم احساس کنند که برای همنوایی به آنها نیاز دارند. در این راستا، پارکر، شاو و مک کی محققان آمریکایی ثابت کرده اند که در مناطق کثیف ( محلات کثیف ) همراه با از بین رفتن کنترل های اجتماعی که بوسیله آنها مردم به رعایت قیود نیز اعتقاد پیدا می کنند، اعمال جنایی به شکل طبیعی جلوه می کند .
4 - نظریه مرتن :
مرتن مفهوم نظریه دورکیم را ماهرانه مورد بررسی مجدد قرار داده و عقیده دارد که اگر از لحاظ فرهنگی اهداف تجویز شده برای فرد غیرقابل حصول گردد (همچنانکه برای بیشتر افراد جوان و طبقه کارگر و طبقه پایین پیش می آید) بین آنچه برای به ایده آل بودن پایدار می ماند و آنچه قابل حصول است اختلاف حاصل می شود و نتیجه آن به سرخوردگی و سرکشی بعدی منجر می شود. (مرتن به صورت کلی این نظر را در مورد فساد می دهد)
5 - تحقیقات مرکز جرم شناسی وکرسون پاریس:
تحقیقات متخصصان این مرکز نشان می دهد که 23 درصد جوانان مجرم در مناطقی زندگی کرده اند که دارای جمعیت زیاد بوده و 22 درصد آنها در ساختمانهایی زندگی کرده اند که علاوه بر کثرت جمعیت مشکل مسکن نیز وجود داشته است .
دکتر لا?ون و خانم میشو در سال 1976 تحقیقاتی در شهر گرانویل فرانسه انجام داده و به روشنی مشخص کرده اند که اطفال بزهکار بیشتر در ساختمانهای ناسالم و برخی از محلاتی که برای سلامتی اخلاق زیان آور است بوده اند . این تحقیقات نشان می دهد که بزهکاری جوانان در این محلات و ساختمانهای مخروبه از حد متوسط مجموع بزهکاری شهرها زیاد بوده است . در واقع 18 درصد بزهکارانی که جرایم گوناگون مرتکب شده اند اغلب در محله های مخروب و ناسالم ساکن بوده و 35 درصد آنها کسانی بودند که در ساختمان ها و محلات بدنام و فاسد ساکن بودند . این پژوهشگران نهایتا رابط محیط سکونت و بزهکاری را تائید مینمایند
6- لویدتکه/شوایتزر
انسان بر اساس شرایط گزینش عقلانی می کند. در گسترش فرد گرایی تمایل به فساد افزایش و با گسترش جمع گرایی حذر از فساد تحقق می یابد. میزان نابرابریبه عدم احساس مسئولیت در وظایف دولتی منجر می شود و اجتماعی شدن در محیط قوم گرا و خاص گراموجب ترجیح منافع شخصی بر جمعی و در نهایت فساد می گردند.
براساس این نظریه می توان گفت افرادی که در حاشیه ها پرورش می یابند بیه علت شدت نابرابری و عدم توجه جامعه به آن به شدت فرد گرا شده، اگر در حاشیه نشینی پارامتر قومیت هم داخل شود ترجیح منافع شخصی صورت پذیرفته و به تبع آن فساد افزایش خواهد
7- راهکارهایی برای مدیریت شهری
1. نظارت بیشتر دستگاه قضایی بر فعل و انفعالات درون شهری و برون شهری برای کنترل بی نظمی های اجتماعی و تصرف اراضی
2. یک راهبرد بلند مدت می تواند ایجاد محدودیت در ادامه روند حاشیه نشینی از طریق جلوگیری از ورود تازه واردان به مادر شهرهای منطقهای و کلان شهرها، از طریق راه حلهای قانونی (مانند: وضع مقررات و قوانین) و یا راه حلهای کالبدی (مانند: نوار سبز) و یا راه حلهای نظارتی (در ارتباط با زمینهای وسیع بلاصاحب و یا حریم رودخانهها و یا دامنههای ارتفاعات)، مسدود گردد. وقتی محدودهی شهر مستحکم گردید، کلیهی حاشیه نشینان و زاغه نشینان داخل محدوده، بخشی از مردم شهر تلقی میشوند و باید مورد حمایت قرار گیرند، لیکن به دلیل مشکلات خاص اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که دارند، این حمایت مستلزم راهکارهای خاصی میباشد که در سطور بعدی به آنها اشاره میکنیم. مسدود کردن راه ورود مهاجران به شهرهای بزرگ، نباید به معنای محروم نمودن آن دسته از کسانی باشد که مهاجرت را به عنوان مفری برای رهایی از فقر اقتصادی و دستیابی به شرایط بهتر زندگی، انتخاب میکنند. لذا همزمان با اقدامات فوق الذکر، میباید اقدامات لازم به منظور ایجاد تحولاتی ساختاری در برنامههای کلان ملی صورت گیرد تا از طریق ایجاد امکانات خدماتی و به خصوص زمینههای اشتغال، در نقاط روستایی و شهرهای کوچک، زمینههای تثبیت جمعیت در کانونهای مهاجرفرست فراهم آید. شوماخر (Schumacher) در این ارتباط توصیه میکند: ضروری است بخش مهمی از تلاشهای عمرانی به عوض شهرهای بزرگ، به ایجاد یک ساخت «کشاورزی - صنعتی» در نواحی روستایی و شهرهای کوچک اختصاص یابد
3. - توجه ویژه به فقرزدایی و توانمندسازی مناطق حاشیه نشین (سیاستی که دولت نهم برای بالندگی تمام مناطق حاشیه نشین و کمتر توسعه یافته دنبال می کند)و گسترش عدالت اجتماعی به این مناطق.
4. ضرورت ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا تا یک میلیون خانه مسکونی خالی از سکنه بوجود نیاید در حالی که جمعیت کثیری حتی قدرت پرداخت رهن و اجاره خانه را ندارند.
5. برنامه های توسعه در دراز مدت باید از جمعیت مهاجر از روستاها و شهرهای کوچک بکاهند(البته این مورد فراتر از مدیریت شهری است. و باید رد سطح دولت ملی بررسی شود.)
6. در استراتژی های درازمدت قیمت و رانت زمین شهری در کلانشهرهای کشور باید کنترل شود.
7. اجرای طرحهای پیشگیرانه با پشتوانه قضایی در این نواحی.
8. پرهیز از استفاده از قوه مجریه و تخریب منازل مناطق حاشیه نشینی. برای جابجا کردن ساکنان زاغهها هزینهی بسیار زیادی باید صرف گردد، که خیلی بیشتر از هزینهی صرف شده برای بهسازی آنهاست. آثار منفی که جابجایی زاغهای برجای میگذارد، متلاشی شدن شبکهها و ارتباطات اجتماعی است. این ارتباطات اجتماعی به مردم کمک میکند که از عهدهی شرایط مشکل و سخت زندگی برآیند و نوعی احساس هویت و تعلق را در میان آنان تقویت میکند. مسألهی دیگری که این جابجایی را با مشکل مواجه میسازد، تساوی حقوق و عدالت اجتماعی در زمینهی مالکیت اراضی است، که با گذشت زمان به صورت یک مشکل سیاسی بزرگ نمودار میگردد. تخریب، پاکسازی و جابجا کردن ساکنان اراضی غیرقانونی، بدون در نظر گرفتن مکانی برای اسکان مجدد آنان، برای رفع این معضل شهری، روش مناسبی نیست. تخریب این مناطق شهری، معضل حاشیه نشینی را به جای تخفیف، تشدید میکند، زیرا آنان در مکان دیگری در شهر با شرایط بدتر و فقیرتری اسکان میگزینند. (هادیزاده، مریم)
طبق نظریه نیازهای مزلو،سرپناه به لحاظ فرهنگی ، جزئی از آرمانهای انسان است. برای انسان جهان سومی هم خان هداشتن شایدمهمترین امتیاز زندگی باشد و برای مهاجر حاشیه نشین، خانه خراب شدن به تحقیق مهمترین مصیبت است. بطور طبیعی تخریب سرپناه حاشیه نشین ، ناآرامی ، ناامنی، بی نظمی و اغتشاش رادر پی خواهد داشت.(خراطها، سعید)
9. نخست باید نهادی نیرومند و درخور برای شناخت همه جانبه آن (و بانکی اطلاعاتــی ، آن هم در کشور ما که ثبت مکان زندگی اجباری نیست و هیچ شهرداری ای چنین اجباری ندارد) به وجود آورد.
10. باید نهاد مشخص متولی مسئله شهر نشینی معلوم شود و نقش همه نهادها در این مسئله به طور عینی معین شود. به ویژه در مورد حاشیه نشین های خارج حریم شهری
11. بازنگری طرحهای جامع و تفصیلی شهری، به منظور پیش بینی فضاهای مناسب برای تولید مسکن کوچک، مقاوم و ارزان قیمت برای زوجهای جوان، خانواده های کم درآمد و...
12. توانمندسازى و جلب مشارکت اجتماعى خود حاشیه نشینان : توانمند سازی: «با کمک ناچیز دولت قادرند مسکن، خوراک و پوشاک خود را فراهم آورند و در عین حال نوعی نیروی کار ذخیرهی حاضر و بیدرنگ برای فعالیتهای در حال گسترش بخش رسمی [درون شهرها] را مهیا سازند.» روش توانمند سازی با تکیه بر توانهای بالقوهی حاشیهنشینان مطرح شده است و بر این اصل استوار است که دولتها به عوض کمکهای مستقیم و بلاعوض که شخصیت حاشیهنشینان و کرامت انسانی آنها را خدشهدار میسازد، میباید از طریق ارتقای سطح آموزش و ایجاد مهارتهای لازم و امکان دسترسی به ابزار کار و فعالیتهایی از این قبیل، زمینههای اشتغال و افزایش درآمد و بهبود سطح زندگی حاشیهنشینان و فقرای شهری را فراهم آورند.
13. اصلاح و بهبود (بهسازی) به معنای بهبود شرایط زندگی از طریق ارائهی خدمات اساسی مانند: آب، برق، گاز، سیستم دفع فاضلاب، مدرسه و همچنین اصلاح معابر، پرکردن گودالها (احمدیان) از آنجا که اصل اساسی در بهسازی مناطق زاغهای، قانونی کردن و نظم دادن به داراییها و اموالی است که شرایط متزلزل و ناامنی دارند و زمینهایی که به طور نامعلوم و نامشخص اشغال شدهاند، بخش اصلی بهسازی محلات فقیرنشین، انتقال مالکیت زمین به اشغال کنندگان غیرمجاز زمینهاست، به قیمتی که آنها قادر به پرداخت و خرید زمین باشند. برنامهریزان مسکن بیشتر به برنامه های خودیاری در زمینهی بهسازی مساکن تأکید دارند. از نظر آنها برنامههای بهسازی تسهیلات زیربنایی در محلات حاشیه نشین، یکی از اجزای مهم برنامهی جامع مسکن محسوب میگردد که باید هم از نظر تئوری و هم عملی کوششهای مردم را در توسعهی تدریجی سکونتگاههایشان حمایت و تکمیل کند. مهندسان و طراحان شهری به افزایش بهداشت عمومی در مناطق حاشیه نشین اهمیت میدهند. این گروه برخلاف برنامهریزان مسکن علاقهای به مشارکت عموم مردم ندارند. روش کاری آنها شامل یک طرح عظیم شهری در راستای روند در حال توسعهی شهر میباشد که به طور مطلوب به کار گرفته شده است. سازمان دهندگان جامعه بر سازمان دهی افراد جامعه تأکید زیادی دارند. آنها به این اصل معتقدند که افراد فقیر برای رسیدن به سود مشترک باید با یکدیگر همکاری نمایند. برای آنها مهم نیست که چه چیزی ساخته شود، آنها به چگونه ساختن تأکید دارند. از نظر آنها کمبود خدمات موجود در مناطق حاشیهنشین از غفلت عدهای از مسؤولان ناشی میگردد. سیاست مداران و دولت مردان اجرای پروژههای زیربنایی در مناطق حاشیهنشین را، یک راه حل مؤثر جهت کمک به افراد فقیر جامعه میدانند. سطح پایین استاندارد و تسهیلات زیربنایی در مناطق حاشیه نشینی شهر سبب به خطرافتادن اعتبار و شهرت دولت مردان میشود. از دید آنها تکیه بر مردم جهت تداوم برنامههای مهم، ضروری است. سرمایه گذاران بینالمللی بهسازی مناطق فقیر حاشیه را نوعی سود رسانی به افراد میدانند که مغایرتی با اهداف توسعهی روستایی ندارد. آنها بر بازیافت سرمایه از سوی افراد ذینفع تأکید زیادی دارند و آن را یک توجیه اقتصادی برای اجرای پروژه میدانند. آنها معتقدند اگر افراد ذینفع قادر به بازپرداخت نباشند، باید سطح پایینتر تسهیلات زیربنایی را انتظار داشته باشند. ساکنان مناطق حاشیه نشین، این گروه نمیخواهند صدمهای از سوی مقامات دولتی متوجه آنها شود. آنها اجرای پروژههای زیربنایی را وسیلهای مؤثر برای به دست آوردن اندک چیزی از دولت میدانند که این برای آنها از هیچ بهتر است.
14. فراهم کردن زمین جهت توسعهی مسکن سازی غیررسمی
15. حمایت و اعمال مدیریت دولت در ایجاد تسهیلات زیربنایی؛
16. حمایت از پیمانکاران بخش غیررسمی؛
17. حمایت دولت از تولید کنندگان کوچک مصالح ساختمانی؛
18. حمایت از نظامهای مالی مردمی و غیررسمی؛
19. حمایت دولتی از احداث واحدهای مسکونی اجارهای ارزان؛
20. اصلاح قوانین و مقررات ساختمانی.( هادیزاده بزاز، مریم)
منابع:
1- سرطان اجتماعی فساد ، فرامرز رفیع¬ پور، شرکت سهامی انتشار، چاپ اول 1386
2- بعد اجتماعی و نابرابری فضایی، عماد افروغ، انتشارات بقعه، تهران، چاپ اول 1377
3- تاثیر حاشیه نشینی در وقوع جرم ، رضا مسعودی فر، دانشجوی دکترای تشخیص جرم، سمینار شهرها و مردم
4- چالش حاشیه نشینی و مدیریت شهری، تدبیر سال پانزدهم، شماره 152، دی 83
5- (حاشیه نشینی؛ ریشه ها و راه حل ها،احمدیان، محمد علی(دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد)، اندیشه حوزه، شماره 43 و 44، آذر - اسفند 1382 ، ( از صفحه 276 تا 296) )
6- حاشیه نشینی، مهدی دهقان، مقاله برنامه ریزی اشهری درس جغرافیای شهری
7- معرفی کتاب حاشیه نشینی و راهکارهای ساماندهی آن در جهان، هادیزاده بزاز، مریم، اندیشه حوزه، شماره 43 و 44، آذر - اسفند 1382
8- محلات ناهنجار شهر تهران (مورد : محله غربت)، خراطها، سعید، مجموعه مقالات همایش حاشیه نشینی و اسکان غیر رسمی
9- حاشیه نشینی، یک معضل اجتماعی، مثنوی، عطاءالله، مجموعه مقالات همایش حاشیه نشینی و اسکان غیر رسمی